تمام غصه هایی را که برایت خوردم بالا می آورم ؛ طعم بیهودگی میداد …
.
.
عشق های امروزی
بی نام ،
قابل انتقال به غیر
و
معاف از احساس میباشند …
.
.
ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ ، ﺗﻮ ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﯼ !
.
.
ﺟﻨﮕﻞ فقط دیدنی نیست
ﻓﻘﻂ ﺳﻮﺧﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ
ﻣﻦ ﯾﮏ ﺟﻨﮕﻞ ﭼﻮﺏ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ !
.
.
بی رحمی ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺍﻣﺎ ﺣﻮﺍست ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ !
ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﻡ ﺩﺭ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ …
.
.
دنبال “مخاطب خاص” نوشته هایم نباشید ، ارزش “خاص بودن” را نداشت !
.
.
دلش دل نبود که ، لامصب ژله بود … برا همه میلرزید !
.
.
دار بزن خاطرات کسی که تو را دور زد …
.
.
ﻟﻌﻨﺘﯽ ﮔﻔﺖ : ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ، ﺍﺑﺪﺵ ﭼﻪ ﺯﻭﺩ ﻋﻔﻮ ﺧﻮﺭد !
.
.
مرا می شکنی و سرت را با افتخار بالا می گیری !
ببین از سقف بالای سرت چگونه اشک چکه می کند ؛ مغرور نباش که روزی این سقف شکسته روی سرت خراب می شود …
.
.
عزیزم واسه کسی دورویی کن که حوصله همون یه روتَم داشته باشه !
.
.
دلم تنگ شده برای وقتی که می گفتی دلم واست تنگ شده …
دلم تنگه برای بودنت شایدم لبخند خودم ، دلم برای همه چیز تنگ شده جز بودنت !
.
.
به لبهایم قفل زدم درباره عشق تو تا به کسی چیزی نگویم شاید روزی خودت آدم شوی !
.
.
گمان میکردیم وقتی نباشم دلت میگیرد اما دیدم نه ! بدون من شادتری ، شلوغتری ، صدای قهقه خنده هایت تا اینجا هم شنیده میشود …
گویا من سد راهت بودم و تو دیگه آزادی ، مبارکت !
زندگی معنی پیچیده ای ندارد، همین که تو باشی این تمام زندگیست...
.
.
خنــــــده دار است…نه؟!
که تـــــو هی مرا دور بزنی
و مـــن
دلــــــــم را خوش کنم
که در محاصـــره ی توام … !!!
اس ام اس تیکه دار
گاهــــــــی
ﺣﺘـﮯ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ
ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ
ﻧـﮕﺎﻩ ﮐـﻨـــﻢ ،
ﮐﻪ ﺑـﺒـﯿـﻨـﻢ
ﺟـﺎﻡ ﺧﺎﻟﯿـﻪ ، ﯾﺎ ﻧـﻪ !؟
.
.
یـک بـــار هم وقـتــی مـنـتـظـرت نـیـسـتـم
.
.
.
.
به ســراغـم بیــــا
بـگــذار خـیـالـــم غــافـلـگیـــر شــود.
.
.
دلـت به ماندن نیست بـرو،
عشـق که گـدایی نـدارد.
یادت نیست مگر؟
این نذر مـن بود،
که کوه شوم و پای نبودنهایت بمانم
.
.
هرچند تنهایی را دوست ندارم اما دوست دارم در قلب تو تنهای تنها باشم...
.
.
آسمـان هـم کـه بـاشی
بـغلت خـواهــم کـرد …
فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش
هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …
پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو
دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…
.
.
تــلخــتــریــن جــمــلــه ای کــه مــن شــنــیــدم!
و مــمـکــن اســت از زبــان مــعــشـوقــت بــشــنــوی:
مــا مــی تــونــیــم دوســتـــای خــوبــی بــرای هــم بــاشــیــم
.
.
درد دارد ! وقتـــی مـی رود …
و همــه مــی گــویند : دوستتــــــ نداشتـــــ …
و تـــو نمــی تـــوانـی بــه همــه ثـــابتــــ کنـــی
کــه هـــر شبـــــــ
بــا عـــاشقـــانه هــایـش خـــوابتـــــ مــی کــرد !!