loading...
نیکتاز
علی زارعی بازدید : 305 دوشنبه 11 شهریور 1392 نظرات (0)

1- زنى كه فرزند خويش را انكار مى كرد 
او كه جوانى نورس بود سراسيمه و شوريده حال در كوچه هاى مدينه گردش مى كرد، و پيوسته از سوز دل به درگاه خدا مى ناليد: اى عادل ترين عادلان !ميان من و مادرم حكم كن .
عمر به وى رسيد و گفت : اى جوان ! چرا به مادرت نفرين مى كنى ؟!
جوان : مادرم مرا نه ماه در شكم خود نگهداشته و پس از تولد دو سال شير داده و چون بزرگ شدم و خوب و بد را تشخيص ‍ دادم مرا از خود دور نمود و گفت : تو پسر من نيستى !

درباره ما
Profile Pic
با عرض سلام خدمت شما دوستان عزيز. به وبلاگ سرگرمي نيكتاز خوش آمديد."نظريادتون نره".
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتان درباره سایت نیکتاز چطور است
    آمار سایت
  • کل مطالب : 81
  • کل نظرات : 34
  • افراد آنلاین : 20
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 134
  • آی پی دیروز : 313
  • بازدید امروز : 381
  • باردید دیروز : 1,282
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,820
  • بازدید ماه : 1,820
  • بازدید سال : 43,715
  • بازدید کلی : 172,525
  • کدهای اختصاصی
    چاپ این صفحه